ﻳﻪ ﻭﻗتی فراموشی ﻳﻪ ﺑﻴﻤﺎﺭی ﺑﻮﺩ ؛ ﻣﺜﻞ ﺍﻻﻥ ﻧﺒﻮﺩ ﻛﻪ ﻧﻌمت ﺑﺎﺷه . . . !

چه حسی میشی اون صبحی که با صدای گوشی از خواب بیدار بشی ...

صدات در نمیاد ...

ولی از پشت خط یه صدای مهربون میگه ...

خوابالوی کوچولوی من ....

پاشو میخوام روزمو با شنیدن صدات شروع کنم ...!!

نظرات شما عزیزان:

مرجان

ساعت11:26---9 مرداد 1392

[وب سایت]

سلام موناجون...من لینکت کردم.

راستی عزیزم ادرس وبت رو دقت کن اشتبا مینویسی انگار...

smart1girl.lxb.irاین ادرس بهتره

کلمهgirl دقت کن

پاسخ:چشم حتما.معذرت میخوام اشتباه نوشتم

ܓܨܓܨArman ܓܨܓ

ساعت12:02---21 خرداد 1392

[وب سایت]

امروز درختی را بعد از یکسال دیدم…!،خشکیده بود،:گفتم درخت توچرا خشکیده ای، گفت بعد از آن روز که تو رفتی یارت را با دیگری دیدم که زیر سایه ام مینشست و به تو می خندید.

[ سه شنبه 21 خرداد 1392برچسب:,

] [ 11:31 ] [ MONA** ]

[ ]

<< مطالب جدیدتر مطالب قدیمی‌تر >>

درباره وبلاگ

سلام خدمت دوستان عزیزم تمام مطلب این وبلاگ تقدیم به تنها عشقمه که هیچ وقت عشقمو نفهمیدو خیانت کرد.........دوستای عزیزم اینجا شماره دادن ممنوعه قابل توجه پسرااااااااااا.من شماره بگیر نیستم.........خواهش میکنم ازتون ترووووووخدا نظرای تبلیغاتی نذارین.لطفاااااااااااااا نزارین